شب یلدا

متن مرتبط با «حسرت» در سایت شب یلدا نوشته شده است

حسرت دختر 

  • دل بی تاب مرا حسرت یک دختر بود کاشکی دخترکی مو نس این مادر بود دست در دست منو پای به پایم همه جا یک نشان از من و اورا به منش یاور بود تا نوازد دل پر شور مرا همچو نسیم می شدم شاخه و اوغنچه مرا بر سر بود می شدم دشت پر از سبزه و او هم گل سرخ جلوه گاه دمن سبز مرا محضر بودمی شدم در او قفل به چفت دل من ایمن آن خانه که قفلی به جوار در بود دختری خواند مرا مادر و از آمدنش خستگیها ی زتن رفته مرا باور بود نو عروسی که به گلزار دلم پای نهاد هر قدم مقدم او در نظر من زر بود لیک بر دختر مردم به منش مهر نبودمهر مادر دگر و مادر او دیگر بود نشود محرم دل دختر مردم هرگز هر که را دخترکی نیست یقین ابتر بود هر کجا دختر خوبیست دل من آنجاستدختر ار بود کنار پسران بهتر بود هست بر داده و نا داده به هر لحظه درود که صلاح همه احوال به ید اکبر بود آن نکو ترکه ستانم سر تعظیم فرودلطف الله به والله مدامم بر بود سپاس حق که دانا و توانا ست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها